لو یا تان

بی دار مان

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خیال» ثبت شده است

تنبلی نام دیگرش است ؟!

 

فرصت نمی‌کنم به تمام کارهایی که تمایل دارم برسم و کمال‌گرایی‌ام مرا سوق می‌دهد به کنار گذاشتن همه‌شان. و بعد به جای تمام آنی که نمی‌شود و تمام آنی که نیست؛ خیال؛ در تمام آنی که می‌توانست بشود. لااقل این طور کمال‌گرایی خودخواه به چیزی که می‌خواهد می‌رسد. چه تفاوتی می‌کند که در کجا؟!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
اویان

فراموشی ...

 

تمام کارهایی که بدان مشغولیم برای آن است که فراموش کنیم ...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
اویان

سخت سهل ساده


گمان می کنی کودکانه؛ که شاید این دیگری حالا که کتاب خانه اش به وسعت خانه اش است اسیر تعصبات و محدودیت خیال و تنگی نظر نباشد، یا آن دیگری حالا که مسافر همیشگی راه هاست لااقل همه جانبه تر به قضایا نگاه کند، شاید آن یکی که عالِمی است در عالَم خویش اندکی دورتر از مسائل به آن ها تامل کند و یا آن دورتر آدمی به اعتبار تجربه و موی سپید خویش عمیق تر و وسیع تر بنگرد. ولی همیشه هر کدامشان در جایی لنگ می زنند. همیشه نقصی از آن ها نمود پیدا می کند که تحملشان را برایت سخت می کند و اسارتشان در وجهی و بعدی سخت سهل ساده شان می کند چونان کاغذی سفید که بلافاصله خسته ات می کنند.
آدم ها بیشتر از آن که گمان می کنند در اسارت اند و دم از آزادی بیرون از اسارت گاه خویشتن می زنند. 

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
اویان

بله اویان، بی دار مان


اویان گاهی از دست خودش عصبانی می شود، گاهی از دست خودش خسته می شود و گاهی ناامید. اویان گاهی دوست ندارد در مورد خودش حرف بزند و گاهی دوست دارد در مورد خودش خیال کند. اویان گاهی دوست دارد نباشد آنی که هست و گاهی باشد بیشتر از چیزی که هست. اویان دوست دارد گاهی کارهایی را بارها تکرار کند و گاهی دوست ندارد کارهایش تکراری باشند. او دوست دارد گاه دوست داشته شود و گاه دوست داشتن را دوست ندارد. هنوز گاهی دوست دارد کودک باشد و گاهی بیش-سال تر از چیزی که هست. اویان دوست دارد آن طور باشد که در لحظه می خواهد باشد و هیچ قید و خیال و فکری در بند، بودنش را نکنند. اویان دوست دارد گاه کودکانه بنویسد و گاه ننویسد و گاه آن چه نوشته را پاک کند و گاه آن چه نانوشته است را خیال کند که نوشته. او دوست دارد که فکر کند هست در حالی که نیست و نیست در حالی که از همیشه بیشتر است و دوست دارد خیال نیز بنویسد و راست نیز.

اویان دوست دارد باشد و نباشد.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
اویان

در ستایش خود بودن ..

معلوم نیست جبر زمانه است یا مد روز و یا حتی تصمیمی آگاهانه شاید از روی ترس و شاید از روی جهل و چه می دانم شاید از منتهای عقل! هر چه هست .. "او" دیگر نیست. او به مثابه آدم هایی که خودشان باشند و دنیای خودشان و تعاریف خودشان و فکرهای خودشان و بدی ها و بدجنسی ها و خوبی ها و خوشحالی های خودشان و کنجکاوی های منحصر به فرد هر کدامشان و خیال و خیال و خیالِ انحصاری شان.

حالا آدم ها شاید شبیه بینی ها در جراحی ذهن هاشان هم بر هم پیشی می گیرند و این میان، نه صورت های غیر قابل تفکیک را که موجودات ملال انگیز هم سخن و فکری را روبروییم که نه کشفشان لذتی دارد و نه هم صحبتیشان شوقی. آدم هایی که همه مان هیولای نقاب گذار را همراهشان به استقبال می رویم و ما نیز می شویم "او" یی که می خواهند و نه "او" یی که می خواهیم.

حالا از "این" نوشتن و "آن" بودن و یا "آن" بودن و از "این" نوشتن سرگرمی انتقام آمیزی است از انتخاب میان این و آن بودن.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
اویان