لو یا تان

بی دار مان

۳ مطلب در مهر ۱۳۹۶ ثبت شده است

ولیکن دلــــــــیر نیست


این مــــــــــــــرد پای خواستنم جــــــــــــــان نمی دهد

با این که عــــــاشق است ولیکن دلـــــــــیر نــیــــست*


بعد دوست شاعر اضافه کرده بود: وصال سهم دلیران است و نه عاشقان.


*شاعر: نفیسه سادات موسوی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
اویان

باران راس شش صبح


پشت پنجره باشی تا آرام آرام روشن شدن هوا را چای داغ به دست ببینی و خیابان خلوت خیس خورده از باران شب قبل را هم و بعد راس ساعت شش صبح باران هم بگیرد و تو خیال کنی آدمی است که بسیاری از ساعات صبح عمرش را پشت پنجره چای به دست و خیابان-نگاه! به سر می کند و بعضی روزها جهان خوشبختش می کند و غافلگیری های بارانی و برفی هم چاشنی صبح مرگی هایش می کند و او با خود می گوید چه تفاوتی می کند مگر!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
اویان

چراغ ها خاموش می شوند ..


اگر اشتباه نکنم در فصل اول آن سریال معروف بود که جایی آن آقایی که تصاویر مرگ همسرش را برای دیگران مرور می کند، لحظه ی خاموشی ذهن (مرگ) همسرش را چنین توصیف می کند که: " مرگ؛ پایان تمام چیزهایی که بودیم و تمام چیزهایی که می خواستیم بشویم."
 آدم ها، با مرگ هاشان چنین می شوند: پایان تمام چیزهایی که بودند و پایان تمام چیزهایی که می خواستند باشند. برای برخی آدم ها، معدودی از آن ها، آن هایی که نشانی از خود چه در مقیاس یک شخص و شهر و چه در مقیاس یک جمع و جهان به جای می گذارند شاید، پایانی بر چیزهایی که بودند نباشد البته. بودنشان با کارهاشان همیشه هست و تکرار می شود و مرور ولی آن بخش دوم برای همه، هم برای آن برخی ها و هم برای اغلب دیگران بدون شک تمام می شود. و چقدر آن بخش دوم برای همه ی آدم ها بزرگ تر است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
اویان