لو یا تان

بی دار مان

۴ مطلب در تیر ۱۳۹۶ ثبت شده است

سرکشی مدام


یکی از آن خصلت های گاه و بی گاه نیز چنین است که زمان هر کدام از آن مناسبات/مقدرات اجتماعی تحمیلی! که می رسد و به ناچار کاری باید در آن راستا کرد، میل سرکشی رخ می نماید و به هر علاقه ای متوسل می شود تا دهن کجی درخوری نسبت به این قرارداد تحمیلی کرده باشد. چه هر چه به امتحان و تحویل پروژه و از این دست نزدیک تر می شویم، میل به کتاب خواندن و تماشای فیلم و عکاسی و نقاشی و خیال پردازی نیز بیشتر می شود. از این روست که فصل امتحانات معمولا از پربارترین فصول رسیدگی به عوالم و علائق نهان و پیدا و گاه حتی کشف دسته ای جدید از این دست موضوعات است.


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
اویان

اگر زنده بمانم، برای فکر کردن منتظر شب خواهم شد


از آن آرزوهای غریب هم همین این است که سوار بر فرقی نمی کند کدام، یکی از آن هواپیماهای کوچک جنگ جهانی دومی مثلا پی-38 باشی و در دل شب به قلب دشمن زده باشی و بعد در کمین شکاری های دشمن مسلسلت هم گیر کرده باشد و هواپیما آسیب ببیند و تو مستاصل از فرمان پذیری پرنده ات در میان انبوه گلوله ها خود را رها کرده باشی و تسلیم سرنوشت و آن گاه ناگهان زیبایی چراغ های روستای زیر پایت در ظلمات شب و آتش انفجارها و رد سرخ گلوله ی مسلسل ها چنان شعفی برایت ایجاد کرده باشند که گمان کنی تا به حال آن همه زیبایی را یکجا ندیده ای. زیبایی زاییده در دل ظلمات شب و شناوری در آسمان و مرگ بسیار نزدیک و لابد بادی که بینی ات را سرخ کرده از سرما و اغتشاش تمام در میان سکون افکارت.


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
اویان

خود بی خودمان


تا به حال چندبار خواسته ایم خودمان را با ورژن موجود در خواب هایمان جا به جا کنیم؟! گاهی برای زیست در داستانی که آن ورژنمان در حال تجربه اش است، گاهی برای داشتن چیزهایی که آن ورژنمان داراست و گاهی برای بودن او برای این که ما نیست! یعنی خاطرات و روزمرگی ها و حتی برنامه های آینده مان که گاهی به سان زنجیرهایی بر ما سنگینی می کنند را نداشتن او بر خود می شود آرزویی بر ما برای او شدن. یک جور خود بی خودمان! بودن.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
اویان

مرا چنان خواستی گویی هرگز نبوده ام ..


از کجا بدانیم وبلاگی که رها شده به فراموشی بوده یا غفلت. از کجا بدانیم خالقش حالا در میان ماست و مخلوقی رها کرده دارد و یا نیست و خالقی رها شده! است. وبلاگ ها هم گاهی به مانند جوجه گنجشک های رها شده در میان برگ های درختی سالخورده، ترحم برانگیزند.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
اویان