لو یا تان

بی دار مان

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شب» ثبت شده است

روز آخِر

 

آن‌چه شب‌ها باید بر آن غلبه کرد، تنها خواب نیست ...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
اویان

اکسیر سادگی


لابد این طور بود! از آن شب گردی های کم تر اتفاق افتان جمعه شب. نزدیک های تعطیلی اکسیر در خیابان ولیعصر جایی کنار خیابان، نزدیک تر به آن هنگام پارک ماشین حساب جدول سرکشیده به خیابان جدا از باقی رفقایش را نکرده و بعد سپر ماشین سلام کنان به جدول او را در آغوش گرفته. پیاده شدن و نگاهی به وضعیت رخ داده برای رهایی هر چه آسان تر و بعد پشت فرمان مردی سیگار به لب آن چنان که گویی جهان را بی خیال بود نگاهی به سپر و جدول کنان با دست هایش گویی که وظیفه ای روزمره را به سر انجام می رساند با چند راهنمایی کوچک با کمترین هم آغوشی بیشتر، سپر را از جدول رهانیدن و بعد همانطور سر به آسمان و زمین گویی که همان راه رفته اش را بدون برخورد با ما می رود و رفت و من هم پیاده به اکسیری که حالا چراغ های طبقات بالاییش کم کم خاموش می شدند و من معلوم نبود برای چه آن آخر شب باید به مانند آیینی باستانی سرکی به میزها و مبل ها و کمدها و آویزها و مجسمگان! و خرده ریزهای در خلوتش بزنم با این که هیچ وقت قصد خرید از این فروشگاه جمیع زرق و برق ها و گاه پنهان شدگانی دل ربا را دوست نداشته ام و باز اما آخر شب های نزدیک به تعطیلی اش را دوست داشته ام و نداشته ام. قصه آن مرد بود و یا شب و یا اکسیر و یا خیابان. قصه سپر بود و جدول و یا شب های تهران؟!*


*فعل ها و زمان های ملنگ


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
اویان

خرامان آهنی


آپارتمان های کنار خیابان را همیشه بیشتر دوست می داشته ام. لااقل اکنون که چنین است. یکی از زمان-اختصاص های فعلی ام، گذاشتن صندلی بر روی بالکن طویل و مثلث شکل خانه ای است در نیمه های شب و لیوان چای گرمی بر خلاف همیشه نه در ماگ سفالی که در جامی شیشه ای به دست نشستن و منتظر ماشین های گاه گدار عبوری در دل شب زیر نور نارنجی رنگ خیابان بودن و بعد تماشا کردنشان و داستان هاشان را کشف کردن که در این نیمه های شب به کجا می روند و از کجا می آیند و چرا آن یکی آن همه عجله داشت و این یکی خرامان خرامان! خیابان را گویی که گز می کرد و لابد بی خوابی به سرش زده و حالا دوست دارد آرام آرام براند تا صبح شود و برگردد خانه و روی تخت دراز بکشد و فکر کند دیشب چرا دوست داشت خرامان خرامان خیابان را در حالی که شبحی جام به دست از آن بالا تماشایش می کرد گز کند؟!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
اویان