لو یا تان

بی دار مان

۴ مطلب با موضوع «درسدن» ثبت شده است

همه چیز تکراری است

 

تمام آزادی‌مان در بند کار و دغدغه زندگانی و شهر و خانه و ماشین و ابزار و تمام صفات انسانی متاثر از جامعه ای است که درون آن زیست می‌کنیم و به دنبال آزادی مدام نق می‌زنیم و آن را از دیگران طلبکاریم. باشد، باشیم؛ ولی در حقیقت تفاوتی ایجاد نمی‌کند. ما اسیر خویشتنیم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
اویان

در میانه‌ی تابستان که رود خشکید ...


حالا میانه‌های میانه ای از تابستان است و رودها گویی که خشکیده اند و حالا آدم ها نیز گویی خشکیده اند و بهانه ها بسیار و نمودهای ظاهریشان بسیار تر و جهان کوچکشان را فریاد می زنند که بیشتر می خواسته اند و حالا محدود شده اند به اجبارها و تحمیل ها و به ناخواسته ها می تازند و به دیگران می تازند و به نزدیک می تازند و به دور هم شاید در دل و نه در زبان اما. آدم ها حالا بهانه گیر شده اند، بهانه شان اما بهانه ای بیش نیست که اگر بهانه ها شان سر جایش بود حالا وقت رود شدن است و نه خشکیدن. میانه ی تابستان که رودها همه می خشکند، وقت آب شدن است برای باقی ماندن رود و نه خشکیدن و خشکاندن برای بلعیدن آب.


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
اویان

همین چند صباح


گاهی چنان دردها زیاد می شوند که بی حس می شوی. یعنی همان اول که این گونه نیست. عصبانی می شوی. غصه ات می گیرد. سرگردان می گردی و در نهایت درمانده و ناتوان گویی واکنش هایت تنها به درون خودت خلاصه می شوند. بعد، کم کم و آرام آرام کرخت می شوی. دردهای بیشتر تنها بیمارت می کنند و روح را رها کرده و سراغ جسم ات می روند.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
اویان

آن خوی غریب


از میان تمام جنبه های زندگانی بشری، جنگ از غریب ترین آن هاست. خوی حیوانی و غریزه ی بقا و رفتارهایی که هیچ چهارچوبی در منطق ظاهری و باطنی آدمیان ندارند و کمتر جایی شاید بتوان از آن ها سراغ گرفت. جنگ جایی است که معنای برخی مفاهیم قراردادی میان آدمیان دگرگون می شود، صفات معانی جدیدی به خود می گیرند و برخی واژه ها بازتعریف می شوند. جنگ جایی است که گاه تمام پرده های دروغین زندگانی به ظاهر متمدن آدمیان را کنار می زند و خوی و روی عریانشان را در معرض نمایش می گذارد.

جنگ و تمام حاشیه های مرتبطش جهانی عجیب، متمایز از زمان رخداد آن است.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
اویان